آریا شیطون مامان در 14 ماه و 8 روزگی
قند عسل مامان و بابا
برای پسر گلم
درباره وبلاگ


بسم الله خوش اومدید. داستان ما از اونجا شروع شد که در چهارمین سالگرد ازدواجمون ما متوجه شدیم که خدای مهربون یه فرشته گل بهمون هدیه داد. تصمیم گرفتیم اینجا لحظه های بزرگ شدنش رو ثبت کنیم.
نويسندگان
سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:, :: 12:5 :: نويسنده : زهرا-مصطفی
آریا جونم اینقدر وروجک شدی که حد نداره خیلی شیطون بلای ناقلا شدی تا بابا جون میاد بدو بدو میری استقبالش تا میام مهد دنبالت به سرعت میای بغلم قربونت برم تو خونه هم سعی میکنم عصر ها بعد از اینکه از خواب پا شدیم دوتایی تا میتونیم بازی کنیم دیشب هم رفتیم بازار ونوس واسه مامانی یه مانتوی خوشگل خریدیم واسه بابا مصطفی هم یه پیراهن آستین کوتاه اریا جونم میگم دوست دارم بریم مشهد ولی نه طولانی مدت بعدشم سه تایی بهتر بریم به خاطر مسائلی که تو دلمه و مشکلاتی که قبلنا درگیرش می شدم دوست ندارم شمال هم دوست دارم یه هفته ای بریم و برگزدیم بیتشر به خاطر بابایی که روحیش عوض شه . مامانی نمی دونی چقدر دلم میخواد توی وروجک حرف بزنی تو هم که داری دل ما رو آب مب کنی و یک کلمه حرف نمی زنی خدا کنه هرچه سریعتر به حرف زدن بیافتی مخصوصا وقتی میریم اونور حوصله حرف و حدیث ندارم

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 216
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

cache01last1475923508